هنرمند رومانیایی، کنستانتین برانکوشی – که به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مجسمهسازان قرن بیستم شناخته میشود – زمانی گفت که “معماری، مجسمهای است که در آن زندگی میشود.”
او این تصور رمانتیک خود را در ۴۰ هکتار زمین کنار دریاچه در مرکز مینهسوتا، در خانهای به تصویر کشید، که به جای معمولی بودن، حس شگفتی و غافلگیری را القا میکند. این خانه که حاصل همکاری بین شرکت معماری PKA و طراح داخلی، بنیگنو آگیلار است، اثری شگفتانگیز از تعامل هنر معماری و طراحی است.
این ملک که برای زوجی طراحی شده است که از شهر نیویورک به مینهسوتا نقل مکان میکردند، خواسته آنها برای داشتن منزلی را در بر میگیرد که هم شبیه قطعهای هنری باشد و هم انعکاسی از زندگیشان. اندرو ادوینز، مدیر شرکت معماری PKA، به یاد میآورد: “مشتریان خانهای میخواستند که حس یک خانه را نداشته باشد.” “آنها ایده رسیدن به سایت و ایجاد این حس را در افراد دوست داشتند که کمی مطمئن نباشند که قرار است چه تجربهای داشته باشند.” این نیت اولیه، صحنه را برای یک فرآیند طراحی آماده کرد که در آن خانه به همان اندازه که تنوع متریال و جسارت طراحی را نشان می داد، راحتی و عملکرد را هم در خود داشته باشد.

معماری خود، اگرچه در نگاه اول به طرز فریبندهای ساده به نظر میرسد، اما انبوهی از پیچیدگیها را پنهان میکند. ادوینز این سازه را به عنوان “مجموعهای از اتاق ها که برنامه فضاهای مختلف را منعکس میکنند” توصیف میکند، به طوری که هر بخش با متریالی متفاوت پوشانده شده تا سلسله مراتبی ایجاد کند.
اتاق نشیمن، مرکز اصلی خانه، با Equitone – یک متریال پوششی رنگی – پوشانده شده است، در حالی که اتاق غذاخوری و سوئیت اصلی در پانلهای فلزی برنزی پیچیده شدهاند که با جنگل اطراف ترکیب میشوند و حس شناور بودن در طبیعت را ایجاد میکنند.
کریستین اندرسون، مدیر اصلی PKA، اضافه میکند که لیست کلمات توصیفی صاحب خانه، روند خلاقانه طراحی را هدایت میکرد. کلماتی مانند “باشکوه”، “گیجکننده” و “بافتدار” از ابتدا لحن را تعیین کردند و انتخاب مواد و نحوه قاببندی فضاها را هدایت کردند. همانطور که اندرسون اشاره میکند، طراحی این خانه سرشار از بافتها و معانی لایهلایه است. او توضیح میدهد: “یک متریال باشکوه، میتواند به عنوان یک قطعه هنری و همچنین وزنه تعادل در یک اتاق باشد و بر تعادل خانه بین درام و ظرافت تأکید کند.”

در قلب این خانه، همکاری عمیقی بین معمار و طراح نهفته است. سبک معاصر ملایم آگیلار با کمی گرایش به ماکسیمالیسم، پروژه را به سمتی سوق داد که مشتریان تصورش را هم نمیکردند. آگیلار در توصیف چگونگی گردآوری ترکیبی پویا از عناصر قدیمی و جدید، جسورانه و محدود، میگوید: “من دوست دارم با مواد و بافتها بازی کنم و سبکهای مختلف مبلمان، نورپردازی، اثرهای هنری و لوازم جانبی تزئینی را با هم ترکیب کنم.”
یکی از مهمترین انتخاب های زمانی بود که آگیلار یک اسلب کاشی بزرگ از فلوریم را برای کفها انتخاب کرد، متریالی با طرح های سیال و ارگانیک که فضاهای وسیع خانه را تثبیت میکند. این انتخاب آنقدر مهم بود که سفری به ایتالیا ترتیب داده شد تا از تطابق کامل اسلبها اطمینان حاصل شود. آگیلار به یاد میآورد: “این عنصر کلیدی بود که لحن را هم برای پوششهای داخلی و هم خارجی تعیین کرد.”

پالت داخلی ترکیبی از متریال هایی است که داستانهای خود را روایت میکنند. بلوط سفید، برنز، سنگ آهک و فولاد سیاه شده همگی در جای خود به کار برده شده اند، که نه تنها به دلیل زیبایی ذاتیشان، بلکه به دلیل تواناییشان در هماهنگی با مجموعه هنری متنوع مشتریان انتخاب شدهاند. اندرسون توضیح میدهد: “متریال های به کار برده شده، به اندازه کافی بافت و نقص دارند که در مجموع، در کنار هم طراحی کل خانه را تلطیف میکنند.” و باعث میشود که خانه تسلیم سردی ناشی از طراحی مدرن، نشود.
یکی از ویژگیهای بارز خانه، سیستم سایبان های آجری است، ایدهای که PKA از ابتدا مطرح کرد. سایبان های موتورایز به عنوان یک صفحه نمایش عمل میکنند و ضمن ایجاد حریم خصوصی، اجازه میدهند نور در فضا بازی کند. ادوینز اعتراف میکند: “ما هیچ ایدهای نداشتیم که چگونه واقعاً آن را انجام دهیم،” “اما پس از آزمون و خطای بسیار، سیستمی را استفاده کردیم که به یکی از ویژگیهای تعیینکننده خانه تبدیل شد.”

هر یک از فضاهای داخل خانه هویت خاص خود را دارند، اما رفت و آمد بین آنها راحت به نظر میرسد. فلسفه طراحی آگیلار مبنی بر ایجاد تصاویر کوچک، در نحوه چیدمان هنر و مبلمان که دائماً تغییر میکند، مشهود است، مانند “خانمی که لباس میپوشد و لایههای جواهرات و لوازم جانبی را اضافه میکند”، که او به زیبایی آن را بیان میکند. آثار هنری، که طی سالها جمعآوری شده است، به این حس شگفتی میافزاید، قطعاتی از عکاسی گرفته تا مجسمهسازی، که هر کدام با دقت قرار داده شدهاند تا جذابیت هر اتاق را افزایش دهند.
علیرغم تمایلات ماکسیمالیستی صاحب خانه، خانه به لطف هدایتهای PKA و آگیلار، منسجم به نظر میرسد. این همکاری، لحظاتی از خیالپردازی را بدون قربانی کردن ظرافت فراهم کرد. همانطور که ادوینز میگوید: “این ماکسیمالیسم محدود است، تعادلی بین دقت و ظرافت و غریب بودن که هم مجسمهوار و هم قابل زندگی است.” نتیجه خانهای است که نه فقط مکانی برای زندگی، بلکه یک اثر هنری در حال تکامل و پویا است. آگیلار می گوید: “همه چیز برنامهریزی و به خوبی روی آن فکر شده بود.” “از مناظر گرفته تا روند فضاها، تجربهی واقعاً شگفتانگیزی بود.”