طراحی داخلی هنرمندانه برای طراح، بث وب، مثل آب خوردنه. با سابقهی کاری اولیهش بهعنوان مشاور هنری، چشم خیلی تیزبینی برای فرم و تعادل داره که امروزه راهنمای طراحی فضاهاییه که خلق میکنه. و مثل نگاه دوباره به یه نقاشی با زاویه دید جدید، وب از برگشتن به پروژههای گذشتهش خیلی لذت میبره. در مورد یه خانوم بزرگِ باکلاس، سه فرصت جداگانه در طول ۲۰ سال داشته که جادوشو نشون بده.


ساکنین فعلی، این ملک رو بهعنوان خونهی دوم خریدن تا نزدیک بچهها و نوههاشون باشن. وب میگه: «چند هفته قبل از اینکه اونها بهم زنگ بزنن، داشتم تو شهر میچرخیدم دنبال یه خونهی کوچیکتر که برای زوجهای بدون فرزند مناسب باشه، که اینجا تو آتلانتا دیگه خیلی کم پیدا میشه.»


اگه چه بورس بازار نبود، ولی وب وقتی از کنارش رد شدن، خونه رو به شوهرش نشون داد. بهش گفت: «عالیه، اسکلت خیلی محکمی داره، و خیلیم دنج و خوبه.» سابقهی وب با این خونه فقط به کارای طراحی محدود نمیشد؛ دوستی با صاحبخونههای قبلی و یه خدمتکار که بعد از دیدن یخچال مرتب و تمیز استخدامش کرده بود رو هم شامل میشد.


مشتریای جدیدش یه سبک فرانسوی میخواستن، و با معماری کلاسیک خونه و اون مشکلات دوران کرونا، پیدا کردنِ وسایل آنتیک بهترین راه حل بود. این سه نفر تو پالم بیچ کلی گشتن و یه میزِ چینیسازی برای اتاق خواب اصلی پیدا کردن؛ از گالریِ کلکسیونر معروف، آکسل وِرووردت، نزدیک آنتوِرپِ بلژیک، یه آینه فرانسوی قرن ۱۷ خریدن که بالای شومینه سالن زدن؛ و تو مغازههای مختلف آتلانتا یه میز ناهارخوری فرانسوی سبک روستیک برای میز کار شوهرش تو پارک مونسو پیدا کردن.


لوازم خونه داستان زندگی، ظرافت و وقار رو به نمایش میذارن، بدون اینکه زیادی اغراقآمیز یا رسمی به نظر بیان. انتخاب اونها بیشتر به خاطر پایبندی وب به اصل راحتیه، چیزی که برای یه خانواده پرجمعیت که قراره اینجا جمع بشن، ضروریه.
وب میگه: «دوست دارم تو مبل فرو برم و یه صندلی، من رو در بر بگیره.» اون از مبلهای بزرگ و صندلیهای ناهارخوری با روکش پارچههای لطیف و دوخت ظریف استفاده کرده. یه پاف بزرگ و پرز دار تو اتاق نشیمن، یه جای نشستن فوقالعاده نرم و راحت هم برای بزرگترا هم برای نوههاست.


وب برای رسیدن به آرامش خاص خودش از رنگهای خنثی استفاده کرد؛ و با ترکیب رنگهای جواهر ملایم، هماهنگیای با کیفیت نور شرقی-غربی خونه ایجاد کرد. اون میگه: “میخواستم کل خونه حس اصالت و گرمی داشته باشه”.
یه تم فیروزهای کمرنگ در همه جا دیده میشه—روی پردههای رومی گلدار تو آشپزخونه و یه مبل راحتی لوئی شانزدهم تو اتاق خواب اصلی—و یه رنگ طلایی روشن تقریبا روی همه سطوح اتاق خانواده زده شده.


اندازههای “کاملاً متناسب” خونه، بهلطف اتاقهایی با ابعاد مناسب و چیدمان راحت و روان، زندگی راحت رو برای این زوج تو طبقه پایین فراهم کرده. با وجود یه اتاق کار تو خونه کنار استخر که مرد خونه توش کار میکنه، اتاقهای مهمان تو طبقه بالا برای خانوادهای که از شهر دیگه میان، و یه اتاق بازی تو زیرشیروونی، خونه میتونه وقتی بچههای بزرگ شدهشون میان، جای کافی داشته باشه.


رابطهی خانوادگی وب با صاحبخونه، همراه با اعتماد اونها بهش، باعث موفقیت طراحی شد. وب میگه: “فکر میکنم اینجوری به معنای واقعی یه خونه کامل شد.”

